۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

دشت بی لاله

شب بود و خورشید گرم شهر
در انتظار بی مرزی در گودالی از سکوت خفته بود
صدای کوچه تنها در زمزمه جویبار جاری بود
و تولد صدا شاید از دور می آمد
آنقدر در انتظار تو نشستم
که پرنده در دستهایم آشیانه زد
آنقدر در انتظار تو نشستم
که پیچک همیسایه در من پیچید
و بر شانه ام گل کرد
طلوع در قلب من
در این دشت بی لاله چه غمگین است...........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد