۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

When Sorrow Embraces My Heart

When Sorrow Embraces My Heart

وقتی که غم و انده قلبم را در آغوش می گیرد

Love have torn us apart

عشق ما را از هم جدا کرده

In the touched silence of my aching soul

روحم با لمس سکوت دردناک شده

A big sea of emotion is heard inside of me...

دریایی بزرگ از احساسات در درونم شنیده می شود

It is the fury of all flames, the rage of all winds

این خشم تمام آتش هاست ، خشم تمام طوفان ها

The anger of all sullen seas

خشم دریای عبوس و شوم

My heart cries... Cries

قلبم گریه می کند ، گریه

And in that immense vastness, my heart cries

در این سکوت بی پایان قلب من گریه می کند

Cries the hopelessness, cries the pain, cries the grief

گریه ای از روی نا امیدی ، گریه ای از روی درد ، گریه ای از روی غم و اندوه

Raised by the love that burns in my frozen heart

قلبم ملتهب شده با عشق تو و می سوزد با قلب  یخی تو

Casting fire to my glorious taciturn quietness

آتش و آهن هایی مذاب در سکوت با شکوه من

The sorrow stream my grievous eyes with water

غم و اشک در چشمان دردناکم جریان دارد

That floods my heart, that crestfallen sea of tears

طوفانی از قلبم ، که دریایی از اشک را سر افکنده می کند

My Heart is torn apart, consumed in silence by pain

قلبم از هم پاره پاره شده ، و پر شده با سکوت و درد

Shedding in tears and elegies for it's love

اشک ریختن و مرثیه و سوگ برای این عشق

Ah, my anguishes, over whelming baleful of my passions

آه ای غم و اندوهم غرق کن این بار غم احساساتم را

How I wished to blind them near to my chest, feel them and die!

چقدر من آرزو داشتم تا تو را به طرف تابوتم نزدیک کنم و تو را لمس کنم و بعد بمیرم

Die

بمیرم

Ah, so much nostalgia! so, so much loneliness!

آه چقدر احساس دلتنگی می کنم ، چقدر ، چقدر احساس تنهایی می کنم

Poor soul, how you are so fiercely cold

آه ای روح بی نوای من چقدر تو حس سرما می کنی

Your whispering sunked with tears, your hurted sighs

نجوای تو در اشک هایم فرو می رود ، ناله های زجر آور تو

Are a seediness, a regret, a desolation

قلبم از کار می افتد ، پشیمانی و افسوس ، ویرانی

I will die... Die

من خواهم مرد ، خواهم مرد

Oh, how terrible is this anguish, this despair of can't confessing

آه این دلتنگی چقدر وحشتناک است ، این نا امیدی و یاس که من نمی توانم اعتراف کنم

In a screaming tone, in a last scream

در صدای جیغ ، در آخرین فریاد

My love with the heart bleeding

عشق من با قلبی خون ریزان

Ah, sentimento funebre! Oh, lutuosa melancolia!

*****************************************

Deusa da negra escurid?o do sentimento que me esfria

***********************************************

Celeste e divina ? a lembran?a, a mem?ria do teu beijo

***********************************************

A arder-me no peito, esse c?u amplo de desejo...

******************************************

Ah, gloomy feeling! Oh, mournful melancholy!

آه ای احساس تیره و افسرده ، آه ای حس سوگوار و غم انگیز

Goddess of black darkness of the sentiment that freezes me

خدای تاریکی ها من را منجمد می کند

Heavenly and divine is the remembrance, the memory of your kiss

ذهنی آسمانی و خدایی و به یاد آوردن بوسیدن تو ،

Oh sorrow, embrace me , In your arms I wish to die

آه غم من را در آغوش بگیر ، آرزو می کنم که در دستان تو بمیرم

Burning in my chest, that wide sky of desire

من در تابوتم می سوزم ، در آسمانی پهناور از آرزو هایم

Here, just me and you and my shadowy sadness

اینجا فقط من و تو و سایه ای از اندوه من است

With my soul already fed up of sighing and moaning

روحم با آه و ناله سیر می شود

What I want is to take to death

تنها چیزی که من می خواهم مرگ است

My being overflowing of suffering, perish to suffer

هستی و وجود من سراسر پوشیده می شود با رنج و من با زجر می میرم

And in deeply sad agony, my eyes ripped off by tears

در اعماق از غم و مرگ ، چشم هایم با اشک شکافته می شود

With which my soul relieves the pain

روح من از درد خلاص می شه

Are fainting like the sky at daylight

و ضعیف می شود مانند آسمان در روشنی روز

Oh, what outermost of pain! Oh, what tragic misanthropy!

آه دور ترین نقطه از درد ، آه تراژدی و بیزاری و تنفر تنها حس من است

When sorrow embraces my heart, it dies alone!

وقتی که غم قلبم را در آغوش می گیرد من می میرم

True love never dies...

عشق های واقعی هرگز نخواهند مرد

Love is suicide...

اما عشق خودکشی است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد