سر خود را مزن اینگونه به سنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانه تنها دلتنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
نه همین سردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت اینگونه نشاند
با تو چون دشمن دارد سر جنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
ناله از درد مکن
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن
با غمش باز بمان
سرخ رو با ش ازین عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ
دل دیوانه تنها دل تنگ
بادرود.........
یاد زهرا کاظمی تا همیشه دردل ماست.
بازشکافی مستند تئوری مهدویت اززبان تاریخ
بخش پایانی کشته شدن مهدی موعود! به دست یک زن ریش دار!!!!!!!!!!
بدرود
سلام علی آقای گل مرسی..
خوشحالم کردی.
شعر قشنگی بود موفق باشی و شاد.
سلام
من برگشتم ! البته برای تو که فرقی نداره چون در هر صورت خیلی وقته بهم سر نزدی...! این شعرم مثل بقیه خیلی قشنگ بود...
به همه ی آرزوهات برسی
تا بعد