۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

خط سفید کنار جاده .......................

همه در خواب بودند، 

جز ماه که به ستاره هایش می خندید و
روزگار که از حال دل من می پرسید، 

وراه که منتظرم بود.
درختان تماشایم می کردند 

     و خط سفید کنار جاده دم از رفاقت می زد.
ای کاش با من بودی  

و تاریکی را می دیدی که چقدر با محبت بود  

و غم را می دیدی که سرافکنده  در کنارم می آمد، 

و زندگی
آن شب چه سخت می گذشت. 

   درسینه ی تنگم نفس سنگینی می کرد، 

دستهایم می لرزید و بغض گلویم را می فشرد، 

 

                                               همه در خواب بودند... 

 

 

 

 

 

 انگار کنار جاده خط کشیدم که بمانم

درد قلب من. درد نامردیه مهربون   

روی علی کلیک کن (فقط سوء تفاهم نشه)

نظرات 3 + ارسال نظر
مینا دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:12 ب.ظ

از اینکه شماره نوشتی و گفتی داری میای تهران ترسیدم.
هیچ وقت نه من و نه تو نمی تونیم همدیگه رو ببینیم .
ولی صدای قلب همدیگه رو میشنویم...

مینا دوشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:19 ب.ظ

به نظرت من چه شکلی هستم؟
به جوابت احتیاج دارم.

پسر سیاه سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 06:40 ب.ظ http://man-to-eshgh.blogsky.com

سلام مرد
تو که ازمن نا امید تری برام نظرات امیدوارانه می ذاری
جالب می نویسی می دوتی خوبی اینجا چیه هیچ وقت هیچ کی نمی فهمه تو کی هستی ... و اینجا جایی هست که دلت و خالی منی و فحش و می کشی به این دنیا و ادم هاش...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد