خداوند خالق عالم هستی، مشتاق است تا ما او را بشناسیم. ما به همین دلیل خلق شدهایم. این خواست خداوند است که ما بر او توکل نماییم تا بتوانیم قدرت، محبت، عدالت، قدوسیت و رحمت او را تجربه کنیم. بنابراین خداوند به تمامی کسانی که مشتاق هستند میگوید: «نزد من آیید.»
خدایا من که گفتم
همه چی تویی
عشق تویی
قدرت تویی
حکمت تویی
این دنیا تویی
اول و آخر تویی
بیا که دیگه توان بلند شدن ندارم
ای نامرد نگین
میسپرمت دست خدا
بعد از این مدت که گذشت و بالاخره به اینترنت دسترسی پیدا کردم.دلم یه جوری بود هم خوش حال و هم ناراحت.
وقتی صفحه ی وب تو اومد شروع کردم به خوندن...نوشته بودی از طرف یه دوست...خیلی جا خوردم .یه حسی داشتم اون لحظه ...شاید دلم نمی خواست همون جوری که برای من نوشته بودی از طرف یه دوست ونظرم رو نوشته بودی توی وبت...برای اون دوستت بنویسی...چقدر حس بدی بود..خلاصه تبریک به خاطر پیدا کردن دوستای جدید(الهام و تشنه ی حقیقت)
من نبودم ...چون داشتم نابود میشدم .همه رقمه نابود شدم.نمینویسم که چی شد که این جوری شد .زمین خوردم یعنی هلم دادن که بخورم زمین ومنم خوردم اونم با کله.سخت بود هنوزم سخته .کاش آدم کنترل حافظه اش رو داشت... دارم فراموش میکنم هر چی که گذشت...از دوباره شروع میکنم...تا چند روز میرفتم سرکار ولی دیگه نمیرم...اجازه بده که ننویسم چون نمی خوام دیگه به یاد بیارم چیزایی که گذشتن ومنو به مرز نابودی کشوندن
آهای علی آقا .نمیفهمی دارم میمیرم از نگرانی .چت شده
.....
دلتنگی های آدمی را باد ترانه ای می خواند رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده میگیرد و هر دانه ی برفی به اشکی نریخته می ماند.سکوت سرشار از ناگفته هاست .از حرکات ناکرده،اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های برزبان نیامده...در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو...