۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

امید






درهای امید بر رخم بسته است
بگشای خدایا که گشاینده تویی....

 

یاد



دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد.....

دشت بی لاله

شب بود و خورشید گرم شهر
در انتظار بی مرزی در گودالی از سکوت خفته بود
صدای کوچه تنها در زمزمه جویبار جاری بود
و تولد صدا شاید از دور می آمد
آنقدر در انتظار تو نشستم
که پرنده در دستهایم آشیانه زد
آنقدر در انتظار تو نشستم
که پیچک همیسایه در من پیچید
و بر شانه ام گل کرد
طلوع در قلب من
در این دشت بی لاله چه غمگین است...........

گل مریم








باد سرد خزانی گلبرگهای گل مریم را به آهستگی تکان داد . مریم ناله کنان خبر دوری خود را همراه

باد خزانی به گوش بلبل شیدا ، آن عاشق مهجور فرستاد  .

پرنده زیبا با دل کوچک و پر طپش خود ، جسم نحیف و بی رمقش را به مریم رساند و ناله و زاری آغاز

کرد : ای جفا پیشه این چه وقت دوری کردن است ؟؟؟ من چگونه درد هجران تو را تحمل کنم ؟؟؟

بیچاره گل مریم ، شبنم خزانی را از دیده فرو بارید ، و به دلداری از بلبل شیدا پرداخت و گفت : هنوز

چند صباحی از وقت وصال باقی است و تو می توانی دمی کوتاه از مصابحت من لذت ببری .

دقایقی چند نگذشته بود که باغبان پیر با صورت چروکید و ابروان سپید پر پشت ، در حالیکه از شدت

تاثر ، چین و چروک صورتش دو چندان شده بود ، زمزمه کنان پیش آمد و در حالیکه کارد تیز و بران

خود را در برابر دیدگان دریده و اشک آلود عاشق ، بر گردن ظریف معشوقه گذاشته بود پاسخ داد :

عمر تو با سپری شدن فصل بهار پایان پذیرفته و من تاب و توان ندارم که مرگ تدریجی تو را تماشا

 کنم . به این جهت از گلستان خزان شده دورت می کنم و از معشوقت جدا می کنم و به کسی که

می خواهد تو را به دخترک زیبا رخ شوخ چشمی هدیه کند تسلیم می کنم . باغبان دسته گل مریم

 را به من داد . ولی هنوز در فراق بلبل ، شبنم های خزانی از چهره گل بر دستهای من چکید و مرا

به یاد اشکهای گرمی که شبی او از دیدگان زیبایش افشانده بود ، می افکند .نگاهی به گلستان

کردم باغبان پیر در آن دور دست ها مشغول کندن چاله کوچکی بود و با خود می گفت : ای بلبل زیبا  

ای عاشق بیچاره ، تو نیز در دل خاک سرد ، مانند هزاران عاشق ناکام دیگر به خواب ابدی  

فرو رفتی...