دستشو روی شونم دراز کرد ....صدام کرد...معذرت خواست شوخی کرد سر به سرم گذاشت و گفت: دنیا دو روزه بی خیال سخت نگیر ...آشتی؟؟؟؟ گلفروشی دوره گرددر خیابان می چرخید وسط خیابان دویدو یک شاخه گل برایم خرید خنده ام گرفت...خواستم داد بزنم:باشه آشتی ...تا ته دنیاادوستت دارم امااا..... اما یه موتور سوار خودش و گل زیباشو برای همیشه روی زمین پرپر کرد.... آره گاهی وقتا دنیا حتی کمتر از دوروز میگذره تو یه چشم به هم زدن آره.....باید شروع کرد خوردن یک سیب سرخ را ...فرصت همیشه نیست
سلام.
در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا ؟
کاش می فهمیدم حرفی که در دل داری ...
تو رو خدا واضح بنویس ببینم چی شده ..تو رو خدا دارم دق میکنم از نگرانی ...با تو هستما علی