-
پایان 95...........................................................
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1395 23:00
دوستان عمره که میگذره خوش بگذره هر کی و هر کجا سلامتی مخلص
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1395 23:52
11 ساله گه گاهی میام گاهی می نویسم گاهی پاک می کنم ولی همه چیز حک میشه رو تن این مغز اسیرم به یاد خیلیا با یاد خیلیا با یا به یا بی هنوز جریان داره
-
دوستت دارم..............................................................
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1395 23:48
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند "دوستت دارم" یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را! بهشان خرده نگیرید این آدمها فهمیده اند دوستت دارم حرمت دارد، مسئولیت دارد ولی وقتی به کارهایشان نگاه کنی دوست داشتن واقعی را میفهمی میفهمی که همه کار میکند تا تو بخندی، تا تو شاد باشی آزارت نمیدهد، دلت را نمی...
-
.........................................
پنجشنبه 11 دیماه سال 1393 15:50
ما تف کردیم شما نوش جان کن
-
....................................................................................
سهشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1393 19:25
همچنان هستم به لطف خدا
-
خاکستری..............................................
جمعه 18 بهمنماه سال 1392 17:24
8 سال گذشت پستی پست تر و ارتفاع مرتفعتر....... بیهودگی بیشتر تازگی کمتر حجمه زیاده این روزا چقدر خستست خستگی
-
درد..........................................
شنبه 4 خردادماه سال 1392 11:14
درد، مرا انتخاب کرد من، تو را تو، رفتن را
-
و پس از آن..................................
شنبه 4 خردادماه سال 1392 11:11
هر انسانی یک بار، برای رسیدن به یک نفر، دیر میکند... و پس از آن، برای رسیدن به کسان دیگر، عجله ای نمی کند...
-
مثل تنها مردن …...........................
شنبه 4 خردادماه سال 1392 11:09
وقتی که دیگر نبود ، من به بودنش نیازمند شدم. وقتی که دیگر رفت ، من در انتظار آمدنش نشستم. وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد ، من او را دوست داشتم. وقتی که او تمام کرد ، من شروع کردم . وقتی او تمام شد ، من آغاز شدم . و چه سخت است تنها متولد شدن ، مثل تنها زندگی کردن مثل تنها مردن …
-
...........................
جمعه 13 بهمنماه سال 1391 05:03
من به یادتم.اینجا جای حرف نیست منتظرتم برات کلی حرف دارم ایدی یاهو a.malekinia منتظرم
-
مینا مینا مینا.................................
شنبه 30 دیماه سال 1391 13:09
سلام اینقد گرفتاری برام پیش آومده که یادم رفت وبلاگ دارم ای دی یاهو مو میذارم منتظرتم a.malekinia
-
خاطرات.....................................
جمعه 26 آبانماه سال 1391 13:06
باز در چهره ی خاموش خیال خنده زد چشم گناه آموزت باز من ماندم و در غربت دل حسرت بوسه ی هستی سوزت باز من ماندم و یک مشت هوس باز من ماندم و یک مشت امید یاد آن پرتو سوزنده ی عشق که ز چشمت به دل من تابید باز در خلوت من دست خیال صورت شاد تو را نقش نمود بر لبانت هوس مستی ریخت در نگاهت عطش طوفان بود یاد آن شب که تو را دیدم و...
-
مینا..........................................
شنبه 25 شهریورماه سال 1391 04:05
سلام هم خوبه که عاشق شدی هم نه تنها راهش تلاشه هر 2تاتونه غصه نخور بذار اولش اینجوری باشه وقتی رسیدی مزش بهتره امیدت بخدا دلم روشنه که میشه فقط آروم باش و منطقی حرف بزن صحبت کن ولی بحث نکن کم کم همه چی حل میشه فقط عجله نکن مثه قبل زود جا نزنیا که تمومه وجودتو نا امیدی بگیره و ... تو این دنیا همه چی شدنیه فقط باید وقتش...
-
مدتها...................................
یکشنبه 22 مردادماه سال 1391 20:29
زمان چقدر بی هدف میگذره
-
ساعت شنی مینا..........................
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 17:49
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، یک صحرا گذشته است !
-
برای مینا....................................
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1391 17:46
سلام خنجر از پشت رو یکیه آخرش می خوری اونم مزنه این دنیا و آدماش هر کدوم یه مدل می زنن اگه کم بیاری باختی پاشو بزن تو دهن همشون تا حالا چه جوری طاقت اوردی؟ ببین تونستی پس ازین به بعدشم می تونی اگه خنجر زدن تو هم بزن اگه زیر پات زدن تو هم بزن ولی اگه دیدی تاثیری نداره بذار خدا بزنه که وقتی زد خودت می دونی با من...
-
یا علی......................................
سهشنبه 18 بهمنماه سال 1390 03:25
-
من احساسیم............................
سهشنبه 10 آبانماه سال 1390 22:15
من احساسیم، درک من مشکله عجینم با هر چی، به جز حوصله یه وقتایی که پرتو ناراحتم نباید برنجی که کم صحبتم همیشه باهام سرد بودن همه یک کمی خوبی هم دارم، اما کمه پر از عشق و احساس بی منتم باهام خوب باشی، باهات راحتم اگه پا به پام راه بیای بی دریغ صبوری کنی یا پریشون نشی بتونی بمونی قسم می خورم که از اعتمادت پشیمون نشی پر...
-
سلامتی....................................
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 22:14
به سلامتی اونایی که یه عمر ارزو بودن و یک شبه خاطره شدن سلام مرسی که دوستایی که کامنت میذارن فقط یه خواهش که به جای سه نقطه اسم بذارن
-
خدارو شکر.................................
جمعه 21 مردادماه سال 1390 14:14
سلام خوبی؟ خوبم و بگم که خیلی خوشحالم خدا رو شکر می کنم از نگین هم دیگه نگران من نباش نگین رفته پی زندگیش و امیدوارم خوشبخت بشه راستی از مامانم پرسیدی خوبه خدا رو شکر برای چکاب رفتیم مشهد دکتر گفت که پیشرفتش خوب بوده باز هم خدا رو شکر باید باهات حرف بزنم ۰۹۳۶۳۳۵۱۲۱۳
-
tafrih shodi dokhtar........................................
شنبه 4 تیرماه سال 1390 04:59
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 05:35
-
تولدم مبارک................................
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1390 14:38
بالخره بعد دو هفته که مشهد بودیم . همش هم بیمارستان عمل مادم به خوبی انجام شد خدارو شکر خوبه امرزو بهترین کادو تولدم رو گرفتم اینکه مادرم با سلامتی که دوباره به دست آورد از بیمارستان ترخیص شد خدایا شکرت
-
سال نو......................................
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 21:48
سلام سال نو تو هم مبارک بهترین ها برای تو دوباره میام برات می نویسم برای مادرم دعا کن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1389 01:07
امسالم تموم شد دل تنها دوباره تکرار و تکرار شب ها تا بوده این بوده دل تنها سال نوت مبارک ای دل تنها می دونم تنهایی ،می دونم دلتنگی می دونم نازکم تو تحمل کن زندگی امیده ،سایه تردیده سرنوشت این بوده گله کمتر کن باز منو یاد اون دوردورا ننداز من خداحافظی کردم با پرواز چی می خوای از جونم ای دل تنها راحتم کن ،تموم کن ای دل...
-
valentine...................................
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1389 21:14
ولنتاین همه دوستان مبارک امسال چیکار کنم؟
-
دلتنگی .....................................
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 22:19
نمیدانم از فراق تو بنالم یا از غریبی خودم؟ نمیدانم تو را بخوانم که برگردی یا خودم را دعا کنم که بیایم؟ از این بسوزم که نیستی یا از آن بنالم که چرا هستم؟ هیچ میگویی اسیری داشتی حالش چه شد؟ خستهء من نیمه جانی داشت احوالش چه شد؟ دلم تنگ است نمیدانم ز تنهایی پناه آرم کدامین سوی پریشان حالم و بی تاب میگریم و قلبم بی امان...
-
..............................................
سهشنبه 12 بهمنماه سال 1389 22:10
سلام به همه دوستانی که چه آشنا و چه تازه آشنا برام کامنت گذاشتن و مادرمو از دعاشون محروم نکردن.خیلی خیلی ممنونم خدا رو شکر به عمل نرسید حدودا یک روز مونده بود به قرار عمل که یک دکتر دیگه تشخیص اصلی رو داد و ما رفتیم مشهد ۴ روز مادرم بستری بود و خدا رو شکر الان بهتره به خدا قول دادم که اگه مادرم بهتر شه برگردم به...
-
التماس دعا
چهارشنبه 29 دیماه سال 1389 21:44
سلام مادرم باید عمل بشه از همه خواهش می کنم برای مادرم دعا کنین محتاج دعای همه ی دوستام هستم باید یکی از مهره هاش برداشته بشه التماس دعا
-
غزاله........................................
سهشنبه 7 دیماه سال 1389 22:11
فقط برای تو می نویسم انگار فقط تو میای اینجا خیلی دستم برای اینترنت باز نیست واسه همینه که دیر کردم معذرت می خوام باورت میشه اینقد پوچ شدم که حد نداره به معنای واقعی از هفت دنیا آزاد شدم ولی بازم غزاله نمیتونم فراموشش کنم بهش دروغ گفتم که دوست دختر دارم خسته شدم خیلی