-
عید..........................................
سهشنبه 4 فروردینماه سال 1388 12:51
آمدم و بازم نبود کی اعتقاد داره پایان شب سیه سفید است؟
-
......
یکشنبه 2 فروردینماه سال 1388 17:34
salam miam sar mizanam har roz.emrozam az goshim baz kardam sito .inam farsi nadare.omidvaram rozaie khoshio dashte bashi
-
مینا..........................................
جمعه 30 اسفندماه سال 1387 14:29
سلام کمتر ازیک ساعت تا تحویل سال مونده و من به امید دیدن کامنتت آمدم اینجا نمی دونم چرا نمی ذارن ولی از خدا می خوام همیشه هر زمان و هر کجا که هستی خوب و شاد و در کمال آرامش باشی نمی دونم چرا درکت می کنم شاید تو نتونی بیای ولی تا جایی که بتونم میام و می نویسم و می دونم که میای و می خ ونی سال نو رو تبریک می گم به همه...
-
۸۸ گاو چاق خیکی مهربون سیاه و سفید.
پنجشنبه 29 اسفندماه سال 1387 12:30
سلام فرا رسیدن سال نو مبارک باشه سال 88 سال دو گوش سال گاو مهربان به به چه شود.سال 87 که سال خوبی حد اقل برای من نبود می گفتم اون روزا وقتی سال تحویل میشد: لحظه ای که سال تحویل می شه ... تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند می زنی ... کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبهات بمونه... سال نو مبارک...
-
آیا............................................
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 21:44
آنان که دوست داشتن را نفی می کنند و عشق را زشت و مذموم می پندارند.آنان که محبت و صفا را با نیرنگ و ریا در هم آمیخته اند،همانان که عشق و مهرورزی را به ریشخند و استهزاء می گیرند،همانان که غرایز و عواطف رادر برابر شهوات و لذات آنی و زود گذر به ذلت می کشانند،همانه که عشق را باور دارند اما با تنگ نظری همانند سیم خارداری...
-
خدای مهربان................................
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1387 15:48
بنازم کرمت رو بنازم حکمتت رو بنازم قدرتت رو همه جور بلا سرم اومد هرکی بود و نبود یه جور پا زد فقط توف به ذات هرچی آدم نامرد بی لیاقته نگین عروسکی بود با ظاهری زیبا ولی باطنی که شاید ... نمی تونم بگم و اینکه مطمئن نیستم نگین مغرور زیبایی خودش شد و گرفتار شهرتی که تو این خراب شده می خواست تازه به دست بیاره دلم برای...
-
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سهشنبه 27 اسفندماه سال 1387 15:27
اگه به این راحتی می خواستی خداحافظی کنی نباید اصلا می نوشتی این خداحافظی بیشتر ناراحتم کرد
-
یاد ایام......................................
چهارشنبه 21 اسفندماه سال 1387 11:32
سلام می بخشید که من این هفته درگیر کارای مادر بودم از بیمارستان گرفته تا دکتر عکس و ... به اینترنتم دسترسی نداشتم.من اگه شماره گذاشتم قصدم دیدن نبود تاکید کردم سوء تفاهم نشه.به خاطر مشکلی که برام پیش اومده می خواستم بایه دختر مشکلم رو مطرح کنم شاید بتونه کمکم کنه.من هیچ وقت به نگین خیانت نمی کنم شایر فراموشش کنم و بعد...
-
خط سفید کنار جاده .......................
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 02:08
همه در خواب بودند، جز ماه که به ستاره هایش می خندید و روزگار که از حال دل من می پرسید، وراه که منتظرم بود. درختان تماشایم می کردند و خط سفید کنار جاده دم از رفاقت می زد. ای کاش با من بودی و تاریکی را می دیدی که چقدر با محبت بود و غم را می دیدی که سرافکنده در کنارم می آمد، و زندگی آن شب چه سخت می گذشت. درسینه ی تنگم...
-
..............................................
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1387 01:54
سلام منو می بخشی نمی دونم چرا اینقدر زود اومدیو موندیو هسیتو اعتماد کردم شاید درد مشترک داریم.قلبم درد میگیره گاه گاهیم خیلی شدید میشه اونقدر که کوچکترین کارام برام مشکل میشه.من ۴شنبه تهران هستم.برای درمون مادر.آخ گفتم مادر .داغ دلم تازه شد. اگه دیر اومدم راستش نمی دونم چی بگم من عاشق بودم یا نبودم ،دوست داشتم یا...
-
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پنجشنبه 8 اسفندماه سال 1387 19:32
گاهی خنده بیخ گلوم رو می گیره آخرش هیچ کس نفهمید غم من چیه... من می خوام بدونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ببخشید قلبم درد میکنه نمی تونم زیاد بنویسم سکوت سرشار از ناگفته هاست. از حرکات ناکرده ،اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده. در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو... منتظرم یه چیزی بذار
-
حسین......................................
چهارشنبه 7 اسفندماه سال 1387 02:14
خوشا آن دردی که درمانش تو باشی حسن جان به داد دل دربوداغونم برس آخ آخ آخ باز با یه بقل تنهایی اومدم با یه عالمه سر در گمی یه عالمه حرف خفه شده تو سینه و و و ... چه رسمیه داره این زمونه که یه ذره وفا توش نیست یه سئوال اگه که یه آجر از یه دیوار اشتباه کار گذاشته بشه باید دیوار رو خراب کرد؟ فکر نمی کنم کسی جوابش رو ندونه...
-
ای خدا......................................
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 14:35
با یه دنیا نا امیدی بعد مدت زیادی اومدم اینجا 3 تا نظر داشتم که بهم دوباره امید داد؟ مینا تو کی هستی یه آدرس از خودت بذار. تو این مدت فقط به یه نتیجه رسیدم که ایا از انسان پست تر هم هست؟ چه زود تمام گذشته ای که لحظه به لحظه اش از خون دل خوردن و زجر کشیدن به امروز رسیده رو فراموش کرد آیا این انسانیته؟آیا این دوست...
-
یه دوست...................................
جمعه 25 بهمنماه سال 1387 14:23
درختها نظاره گر لحظه هایی اند که تنهایی پس همیشه می ایستند تا بدونی که هیچ وقت تنها نیستی. علی کلمه تنهایی رو وصف کن ببین ایا این کلمه ارزش نوشتن داره وقتی یکی داره از اون بالا من و تو رو نگاه می کنه. مینا یه آدرس از خودت برام بذار
-
عبوری نا مطمئن...........................
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1387 12:23
عبوری نا مطمئن بود به تو پیوستن برق چشمانت را در ورای انتظار خواهم دید تو را جستجو می کنم گر چه نیست نشانی و از خود می پرسم کیست که این چنین رویای مرا رنگین کرده است طنین صوت ذره ذره می شکافد وهم را عبوری نامطمئن بود به تو پیوستن
-
آفتابگردان...................................
جمعه 22 شهریورماه سال 1387 18:19
غروب شد خورشید رفت.افتابگردان به دنبال خورشید می گشت.ناگهان ستاره چشمک زد افتابگردان سرش .را پایین انداخت گلها هرگز خیانت نمی کنند
-
تولد وبلاگم مبارک..........................
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 09:41
۳ سال پیش با رفتنت بلاگ من متولد شد ۵ روز پیش ۳ سالگیش کامل شد دیر آمدم ولی آمدم تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک تولدش مبارک دوشنبه 24 مرداد ماه سال 1384 6:02 PM سلام این اولین یادداشتی که میخوام بنویسم امشب داری میری مشهد!!!!!!!!
-
تنهایی......................................
سهشنبه 29 مردادماه سال 1387 09:29
چقدر ساده رفتی و چه ساده تر ....... فراموشی نه این گناه نچیده آسمانی شد نه درخت پای فصل تو مکثی کرد تنها صدایی ماند که به جبران خودم بر می خواست صدایی که از سینه ی کوه برمی گشت بر می گشت با دشواری نامی که به آسانی از دهانم ریخت بر می گشتم به سر انجامی که از نیامدنت پر بود می ریختم با دروغی که در چشم های تو حلقه می زد...
-
ساعت ۱۱:۲۴..............................
شنبه 12 مردادماه سال 1387 14:05
چه بی تابانه می خواهمت... ای دوریت آزمون سخت زنده بگوری چه بی تابانه می خواهمت ای دوریت آزمون تلخ زنده به گوری! چه بی تابانه تو را طلب می کنم بر پشت سمندی گویی نوزین که قرارش نیست... و فاصله تجربه ای بیهوده است....
-
..............................................
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 14:21
آهای تویی که از اون مینویسی بدون مرام اون از جنس سنگ اونی که لاف عاشقی رو میزد یروز تنهام گذاشت با کلی نیرنگ
-
..............................................
پنجشنبه 16 خردادماه سال 1387 02:04
روزای خسته کننده دوباره شروع شد.
-
مادر..........................................
جمعه 13 اردیبهشتماه سال 1387 14:24
گریه کردم مثل ابرا بی تو مادر شد دل من چاه غصه ها بی تو مادر رسول خدا گفت:بهشت زیر پای توست بخواب مادر برای همیشه قلبم فقط جای توست بخواب مادر رفتی و من تنهای تنها ماندم با غصه و غمها ماندم گر که تورا آزردم من مادر حلالم کن بعد از تو من بی پناهم ای که بودی تکیه گاهم خیز و بنگر اشک و آهم مادر حلالم کن
-
تنهایی......................................
جمعه 30 فروردینماه سال 1387 01:13
درخت ها ایستاده می میرند حس عجیبی دارم. . . . . . . . .
-
کلبه ........................................
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1387 18:07
ما در این کلبه خوشیم.................................................... و در آن اوج که هستی خوش باش. ما به یاد تو خوشیم! تو به یاد هرکه هستی خوش باش!!!
-
سال نو......................................
جمعه 2 فروردینماه سال 1387 14:10
سلام سال نو . فصل بهار . مبارک
-
در یک روز...................................
پنجشنبه 9 اسفندماه سال 1386 21:28
در یک روز بارانی با تو آشنا شدم؛ رفتیم، گفتیم، خندیدیم ، چقدر خوش بودیم خیس شدیم! وهنوز باران میبارید که از هم گذشتیم؛ تو به سوئی رفتی ومن به دیگر سو خیس شدیم! و حالا وقتی باران می بارد نمی دانم بخندم یا گریه کنم؟ زیرِ باران کدام خاطره را نگاه دارم و کدام رابشویم
-
یادت هست؟...............................
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 01:01
از یاد نبر که از یاد نبردمت! از یاد نبر که تمام این سالها، با هر زنگ ِ نا به هنگام تلفن از جا پریدم، گوشی را برداشتم و به جا صدای تو، صدای همسایه ای، دوستی، دشمنی را شنیدم! از یاد نبر که همیشه، بعد از شنیدن ش آهنگ ِ «جان مریم» در اتاق من باران بارید! از یاد نبر که - با تمام این احوای- همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من...
-
سلام.........................................
یکشنبه 5 اسفندماه سال 1386 00:48
سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی، که خواب ِ گل ِ همیشه بهار می بیند! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چالهای مهربان ِ گونه ی تو! سلام می کنم به پائیز ِ پسین ِ پروانه، به مسیر ِ مدرسه، به بالش ِ نمنک، به نامه های نرسیده! سلام می کنم به تصویر ِ زنی نِی زن، به نِی زنی تنها، به...
-
محرم........................................
شنبه 22 دیماه سال 1386 17:49
ماه سید الشهداء، ماه خون و قیام محرم الحرام بر دوست داران اهل البیت عصمت و طهارت (ع) و شهروندان خدا جوی شهر باران تسلیت باد. خوش آن دردی که درمانش تو باشی حسین جان
-
گوشی مجانی ..............................
یکشنبه 16 دیماه سال 1386 14:23
هر کسی که گوشی مجانی می خواد زود دست به کار شه ! توضیحات : برای ثبت نام در سیستم نیاز به پرداخت پولی نیست فقط کافی است از طریق لینکی که در قسمت بعد می گذارم رفته و به آسانی و با صرف 5 دقیقه ثبت نام نمایید . سایت از نظر امنیت و راحتی کار با آن مطمئن است و جای هیچگونه ناراحتی نیست پس هر چه زودتر عضو شده و برای خود زیر...