-
آواز می خوانم ! ..............................
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 22:13
سلام عید غدیر مبارک گفتم : ای مژده روشن! ای حُله ی نور و نسیم وناز! من سخت عریانم دیدم صدایی نیست - بانگ آشنایی نیست - و با خود آرام می گفتم: یا هست اما من نمی دانم! حالا در این شبهای دلتنگ زمستانی خونسرد و سر در پیش دستی درون جیبهایم -جیبهای خالی از احساس دلگرمی- دارم برای خلوت سرد خودم آواز می خوانم ! ۲ روزی میشه که...
-
خداحافظ....................................
شنبه 24 آذرماه سال 1386 09:38
اگر گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده ست
-
یه روز.......................................
شنبه 24 آذرماه سال 1386 09:19
یه روزی قدرمو میدونی که دیره . روزی که کسی سراغی ازت نمیگیره یه روز میدونی من کی و چی بودم . روزی که از نبودنم غصه ات میگیره باشه خوبم از کنارت ساده میرم . با وجود اینکه میدونم میمیرم به خدا قدرمو میدونی یه روزی . روزی که از تو جدا میشه مسیرم قدرمو میدونی یه روز . یادم میفتی شب و روز صدام تو گوشت میپیچه . مثل یه آه...
-
سلام تنهایی من اومدم....................
پنجشنبه 15 آذرماه سال 1386 15:43
سلام تنهایی من اومدم
-
آدمک.............................
جمعه 9 آذرماه سال 1386 23:13
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیاسراب است بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند....
-
دفترچه..........................................
جمعه 9 آذرماه سال 1386 15:24
روز اول
-
format....................................
پنجشنبه 24 آبانماه سال 1386 12:29
format :d
-
بدون شرح...................................
چهارشنبه 16 آبانماه سال 1386 11:06
-
خطبه بدون «الف» حضرت علی (ع) ......
جمعه 13 مهرماه سال 1386 21:55
روزی جمعی از اصحاب پیغمبر بحث می نمودند در اطراف این موضوع که کدام حرف است در حروف که از همه بیشتر در کلام موجود است؟ معلوم شد حرف الف از همه بیشتر است و هیچکس نمی نتواند کلامی بگوید که الف در آن نباشد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) حضور داشتند. بدون تأمّل و فی البداهه خطبه ای فرمودند. چنانکه عقلها حیران ماند و نام...
-
مادر..........................................
جمعه 13 مهرماه سال 1386 21:19
ساعت 3 شب بود که صدای تلفن , پسری را از خواب بیدار کرد. پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟مادر گفت:25 سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی؟ فقط خواستم بگویم تولدت مبارک. پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد , صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد...
-
دل من لایق اینکه بندازیش زمین نبود. ....
دوشنبه 26 شهریورماه سال 1386 11:46
دل من لایق اینکه بندازیش زمین نبوووووووود. حالا که رفتنی ام با کوله بار خاطره.... نمی خوام حتی بیای یه لحظه پشت پنجره.... من کاری ندارم با اشکهای تو من.... من نمیمیرم دیگه برای تو .... من نمی ریزم دیگه اشکی به پای تو.... من خسته شدم دیگه به جون تو.... من جون سپردم توی زندون تو.... من می خوام برم دیگه بدون تو بدون...
-
چته..........................................
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 23:16
سلام مدتیه آپ نمی کنم.سر حسابی شلوغه......sorry گاهی اوقات احتیاج به یه آدمی داری٬ یه دوستی٬ که واسته روبهروت محکم توی چشمات رو نگات کنه و بزنه تو گوشت که تو٬ صورتت خم شه و دستت رو بذاری روی گونهت و دوباره نگاش کنی ببینی که خشمگینه٬ ببینی که از دستت عصبانیه توی اخم صورتش ببینی که دوستت داره ببینی که دوستته . که نگاش...
-
دنیا دو روزه....!!.............................
یکشنبه 4 شهریورماه سال 1386 23:11
دستشو روی شونم دراز کرد ....صدام کرد...معذرت خواست شوخی کرد سر به سرم گذاشت و گفت: دنیا دو روزه بی خیال سخت نگیر ...آشتی؟؟؟؟ گلفروشی دوره گرددر خیابان می چرخید وسط خیابان دویدو یک شاخه گل برایم خرید خنده ام گرفت...خواستم داد بزنم:باشه آشتی ...تا ته دنیاادوستت دارم امااا..... اما یه موتور سوار خودش و گل زیباشو برای...
-
مادر.........................................
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 11:24
مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بیماری ام، طبیبی بودی که دردم را می شناسد و درمانم می کند. گاهِ اندرزم، حکیمی آگاه که به نرمی زنهارم دهد. گاهِ تعلیمم، معلمی خستگی ناپذیر و سخت کوش که حرف به حرف...
-
..............................................
شنبه 23 تیرماه سال 1386 01:18
تف به ذاتت زندگی هرگز هیچ حسرتی در دنیا این چنین یک جا جمع نمیشود. که در این سه واژه کوتاه: "او دوستم ندارد"!
-
از بلاگ prov................................
دوشنبه 14 خردادماه سال 1386 23:37
بخونین خوبه.این نوشته ماله یه سالو اندی یشه از بلاگ prov جمعه 20 آبان ماه سال 1384 شبا که گریه داری ... ساعت کنار تختو نگا می کنم. یک و بیست دیقه نصفه شبه. طبق معمول هر شب مهرداد خوابه و من بیدار. نگاش می کنم. بعد از گذشت یه سال هنوزم نتونستم عادت کنم. هنوزم هر شب که مهرداد رو کنار خودم می بینم٬ ناخود آگاه به جای اون...
-
مرگ.........................................
دوشنبه 14 خردادماه سال 1386 22:48
اعصابم خورده چه دیرهنگام زمانی بر من گذشته است در غیاب ادراک نخستین نگاه و فهم اندوهبار واپس ترانه ی تو ...... اینک سالهاست از برابرم رخت بسته ای
-
نیستی.....................................
یکشنبه 30 اردیبهشتماه سال 1386 22:20
یه مدتی آپ نکردم. سرم شلوغ بود دلتنگی تو نیستی و صدای تو هوای خوب خونه ست صدای پای عطر گل صدای عشق دیوونه ست تو از من دور و من دلتنگ تو آبادی و من ویرون همیشه قصه این بوده یکی خندون یکی گریون همیشه قصه این بوده تو یک لحظه تو یک دیدار یک زخم از زهر یک لبخند تمام عمر فقط یک بار پس از اون زخم پروردن پس از اون عادت و...
-
تولدم مبارک d:..............................
پنجشنبه 30 فروردینماه سال 1386 16:30
گاو ما ما می کرد گوسفند بع بع می کرد سگ واق واق می کرد و همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی شب شده بود اما حسنک به خانه نیامده بود.حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید.او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند.او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آینه به موهای خود ژل می زند. موهای...
-
ویروس....................(-ـ-)..............
جمعه 17 فروردینماه سال 1386 15:38
سلام حتما تعطیلات عید به همه خوش گذشته چندتا ویروس جدیدا خیلی پخش شدن و مشکلات زیادی رو بوجود آوردن از جمله خود من . که در واقع تلفیقی از چند ویروس و تروجان هستن. این نوع وبروس رو دو مشخصه داره که میشه از روی اون فهمید آیا سیستم ویروسی هست یا نه. 1- موقعی که روی هر کدوم از پارتیشن های هارد (C,D,E,…) رایت کلیک کنید...
-
عید نوروز.................................
چهارشنبه 1 فروردینماه سال 1386 00:38
برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز مبارک بادت این سال وهمه سال مبارک بادت این روز وهمه روز سلام چند ساعتی تا عید بیشتر نمونده ! بله آقا خیلی سریع می گذره (به قول معروف فرتی گذشت )یه سال دیگه اومد امیدوارم امسال هیچ کی هیچ مشکلی پیدا نکنه هر چند زندگی بدون مشکل مهاله(محاله ) سال و روز(شبه ولی خوب بی...
-
ترانه ی آغاز .............................
یکشنبه 27 اسفندماه سال 1385 18:56
تسلیت می گم چهل و هشتم حسینی رو اللهم لک الحمد حمدالشاکرین لک علی مصابهم الحمدلله علی عظیم رزیتی اللهم ارزقنی شفاعةالحسین یومالورود و ثبت لی قدم صدق عندک معالحسین و اصحابالحسین الذین بذلوا مهجهم دونالحسین علیهالسلام خدایا برای تست حمد و ستایش سپاسگذاران تو بر مصیبت زدگی آنها. ستایش خدای را بر بزرگی مصیبتم....
-
خاکستر...................................
شنبه 19 اسفندماه سال 1385 14:02
دستی به سپیدی روز پنجره را گشود سرما و سوز دار بر پلک های من نشست کنون خاکستر شب را باد در کوچه می برد پیشاپیش عید نوروز رو تبریک می گم ساله خوبی رو با یه عالمه موفقیت شروع کنین مخصوصا اونی که خودش می دونه راستی دیشب تکرار می شه؟
-
تو.........................................
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1385 14:10
احساس دوست داشتن جاودانه را با سکر بی خیالی اعصاب خویش را تخدیر می کنم من قامت بلند تو را در قصیده ای با نقش قلب سنگ تصویر می کنم وقتی بلند بانو بنشست در برابر من بعد از چه سالهای صبوری بعد از هزار سال دوری دیدم هنوز هم آبش به جوی جوانی ست دیدم تندیس جاودانی حسن است زیباتر از همیشه زیبای جاودانی ست اما درون سینه من...
-
ولنتاین؟! ..................................
چهارشنبه 25 بهمنماه سال 1385 01:36
سلام خیلی وقت بود که آپ نکرده بودم. راستی در مورد ولنتاین چی می دونین اگه نمی دونیین اینجا اگر به ایرانی بودنمان افتخار و عمل کنیم و خود و فرهنگمان را باور داشته باشیم از بیگانه بی نیاز خواهیم شد ما می توانیم همه چیز حتی فرهنگ خود را به خارج از مرزهای ایران صادر کنیم . جشن گل ۲۹بهمن ماه جایگزین ولنتاین ----->جشن...
-
مادر بزرگ................................
سهشنبه 3 بهمنماه سال 1385 00:35
سلام گاهی اوقات چقدر زود دیر میشه مرگ عزیز سخته چه برسه وقتی مادر بزرگ باشه.یادش به خیر...... . . . . . . . . . روحش شاد.
-
نامت را...................................
چهارشنبه 20 دیماه سال 1385 23:43
نامت را ، سیب دید سرخ شد مهتاب شنید سرد شد من ، آنسوی نامت رفتم از عشق میمیرم سیب نامت را با تابستان آشنا کرد تابستان گرم شد عطر بن بست انجیر در گرمای تابستان گم شد گلهای قرمز گستاخ در پارکها میشکفتند جای من نبود من که تنها بودم با عطر بن بست انجیر دوست شدم در نیمه راه تابستان ما دلهایمان برای باران تنگ شد با نامت بر...
-
کفش دوزک و قو..........................
دوشنبه 11 دیماه سال 1385 14:41
-
دلتنگی.....................................
جمعه 8 دیماه سال 1385 20:36
دلتنگی های آدمی را باد ترانه میخواند، رویاهایش را آسمان پر ستاره نادیده می گیرد، و هر دانه ی برفی به اشکی نریخته می ماند خیلی دلم گرفته.کاش کاش کاش......... . . . . . . . توی این اتاق سرد و بی روح یه چیزی هست که منو از تنهایی در میاره اونم دلتنگیه تو ِ کجایی الان؟چیکار می کنی؟ نمی دونم چرا اینهمه دلتنگم امشب ؟ می خوام...
-
یلدا..........................................
پنجشنبه 30 آذرماه سال 1385 19:35
سلام به همه انشاالله شب یلدایه خوبی داشته باشید و خوش بگذره به همه