۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

سلام

به بی معرفتی چند وقته معروف شدم

کارت معافیتم اومد.حالا در به در دنبال کار میگردم

ازین یه رنگی ازین روزمرگی خسته شدم

از نگین هم خیلی بی خبرم

کلا

تنهام

گاهی با دوستام گاهی دوباره تنهام

حالم خوبه

روزی که واسه معافیم رفتم

چند مدل عکس گرفتم

فکر می کردم که خیلی هم اگه دکتر بهم لطف کنه میگه معاف از رزم

ولی وقتی رفتم عکسمو دید گفت کلا معافی

گفت شاید تا چند ساله دیگه کم کم نتونی راه بری و بعد هم فلج

هر روزی میگذره درد کمرم بیشتر میشه

راستی از کمر معاف شدم

شاید هم هیچی نشه

اولش خیلی برام سخت بود هضم این قضیه

ولی آروم آروم قبول کردم

و اینکه نباید به اون روز بیوفتم

مخلص خدا هم هستم و می خوام خودم  باشم و خودم

شاید هم دکتر باهام شوخی کرد

ولی اینکه هیچ کس نمی دونه جز نگین و یکی از دوستام

گاهی خیلی نا امید میشم

اینکه هیچ کسو نداری که حرف دلت رو بفهمه چیکار میکنی؟

گیجم

یا علی