۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

۞ به انتظار دیدنت ........................

سخترین لحظات ، زمانیست که بدونی بیهوده انتظار می کشی

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گاهی خنده بیخ گلوم رو می گیره
آخرش هیچ کس نفهمید غم من چیه...  

من می خوام بدونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ببخشید قلبم درد میکنه نمی تونم زیاد بنویسم

 

سکوت سرشار از ناگفته هاست. 
از حرکات ناکرده ،اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های
بر زبان نیامده.
در این سکوت حقیقت ما نهفته است حقیقت تو... 

 

منتظرم یه چیزی بذار

نظرات 2 + ارسال نظر
مینا جمعه 9 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:27 ق.ظ

همه در خواب بودند،جز ماه که به ستاره هایش می خندید و
روزگار که از حال دل من می پرسید،وراه که منتظرم بود.
درختان تماشایم می کردند و خط سفید کنار جاده دم از رفاقت
می زد.
ای کاش با من بودی و تاریکی را می دیدی که چقدر با محبت
بود و غم را می دیدی که سرافکنده در کنارم می آمد،وزندگی
آن شب چه سخت می گذشت.درسینه ی تنگم نفس سنگینی
می کرد،دستهایم می لرزید و بغض گلویم را می فشرد،همه
در خواب بودند...
من عاشق بودم یا نبودم ،دوست داشتم یا نداشتم ،اما چه کسی رو...
راستی چرا قلبت درد می کرد نگران شدم .و اینکه من نمی تونم هر روز بیام

مینا یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:05 ب.ظ

می گی منتظری و اینقدر دیر جواب می دی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نکنه از نظر پزشکی قلبت مشکل پیدا کرده؟؟؟؟؟؟؟
نگرانم .منتظرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد